معنی تمرکز ذهنى

حل جدول

لغت نامه دهخدا

تمرکز

تمرکز. [ت َ م َ ک ُ] (ع مص) مصدر برساخته است از مرکز: تمرکز قوا. تمرکز عائدات. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در تداول امروز بمعنی فراهم آمدن و فراهم کردن استعمال شود.

فارسی به انگلیسی

تمرکز

Centralization, Concentration


تمرکز دادن‌

Centralize

فارسی به عربی

عربی به فارسی

تمرکز

متمرکز کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

تمرکز

فراهم آوردن و فراهم کردن، مصدر برخاسته از مرکز


تمرکز قوا

وند ساری نیروها


تمرکز یافتن

کیانیدن وند ساریدن

فرهنگ معین

تمرکز

(تَ مَ کُ) (مص جع.) گرد آمدن در یک جا، گرد آوردن در یک جا.

مترادف و متضاد زبان فارسی

تمرکز

مرکزیت، مرکزگرایی

فارسی به ترکی

تمرکز

yoğunlaşmak

معادل ابجد

تمرکز ذهنى

1422

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری